معنی آیه نجوی

حل جدول

آیه نجوی

« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ...» (مجادله/12) ای اهل ایمان هر گاه بخواهید با رسول سخن سری بگوئید.


آیه

جمله قرآنی

لغت نامه دهخدا

نجوی

نجوی. [ن َج ْ وا] (ع اِ) راز. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات) (نصاب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ملخص اللغات حسن خطیب) (ترجمان علامه ٔ جرجانی). سِر. (از اقرب الموارد) (المنجد). ج، نَجاوی ̍. || سرگوشی. پچ پچ. بیخ گوشی. تنگ گوشی. درگوشی. (یادداشت مؤلف):
گاه به نجوی به اهل بزم سراید
کاین سر خر را که راه داد به بستان ؟
خاقانی.
رجوع به نجوی کردن شود. || اتاوه. (اقرب الموارد). خراج. رشوت. || رازگویندگان با هم. (منتهی الارب) (دهار) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (مص) راز کردن. (تاج المصادر بیهقی). نجو. (المنجد). راز گفتن با کسی. (منتهی الارب). راز گفتن با کسی از اسرار و عواطفی که در دل دارد. (از المنجد). اسم است مناجاه را. (از اقرب الموارد). آهسته حرف زدن دم گوش کسی، که لفظ دیگرش بیخ گوشی است، و با لفظ کردن استعمال می شود. (فرهنگ نظام). به راز گفتن. سخن به راز گفتن. درگوشی گفتن. پچ پچ کردن. زیرگوشی گفتن. مساره. (یادداشت مؤلف). || بوئیدن دهن کسی را. (منتهی الارب).


نجوی کردن

نجوی کردن. [ن َج ْ وا ک َ دَ] (مص مرکب) راز کردن. (زمخشری). راز گفتن. (یادداشت مؤلف). رجوع به نجوی شود. || به راز گفتن. آهسته گفتن. تنگ گوش گفتن. زیرگوشی گفتن. یواشکی گفتن. بیخ گوش کسی زمزمه کردن. (یادداشت مؤلف). رجوع به نجوی شود.


آیه

آیه. [ی َ] (ع اِ) آیت. ج، آیات، آی.
- آیه ٔ حجاب، آیه ٔ سی و یکم سوره ٔ نور 24.
- آیه ٔ سجده، هر یک از چهار آیت ذیل: آیه ٔ 15 از سوره ٔ 32. آیه ٔ 37 از سوره ٔ 41. آیه ٔ 62 از سوره ٔ 53. آیه ٔ 19 از سوره ٔ 96.
- آیه ٔ سخّر، آیه ٔ 12 از سوره ٔ 16.
- آیه ٔ شهاده، آیه ٔ هیجدهم از سوره ٔ آل عمران 3.
- آیه ٔ فتح، آیه ٔ اول از سوره ٔ فتح 48.
- آیه ٔ نور، آیه ٔ سی و پنجم از سوره ٔ نور 24.
- آیه ٔ و ان یکاد، آیه ٔ پنجاه و یکم از سوره ٔ القلم 68:
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید.
حافظ.
و رجوع به آیت شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

نجوی

نجوا در فارسی راز و نیاز، دندش دندنه شرفاک (این واژه در صحاح الفرس برابر با آواز پای مردم آمده و گواه این سروده ی ابوشکوراست توانگر به نزدیک زن خفته بود زن از خواب شرفاک مردم شنود. در برداشت برهان این واژه که شرفاک نیز خوانده می شود برابر است با: هر صدای آهسته عموما و صدای پای مردم خصوصا)، راز، همراز، ماده خر (اسم) سرگوشی زیرگوشی. ‎- 2 نهفتن آفات ازاطلاع غیر.


آیه

‎ نشان نشانه، گواه، چمراس (اسم) آیت جمع: آیات.


نجوی کردن

دندیدن (مصدر) زیرگوشی حرف زدن.

فرهنگ فارسی آزاد

نجوی

نَجوی، غیر از معانی مصدری، مناجات، سرّ، راز، آنچه شخص با خود می گوید (جمع: نَجاوِی)، در فارسی به معنای آهسته و درگوش صحبت کردن (صحبت در گوشی) نیز مصطلح است،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آیه

نشانه، یادگار، چمراس، نشانی

فرهنگ معین

آیه

(یِ) [ع.] (اِ.) آیت. ج. آیات.

فرهنگ عمید

آیه

آیت

مترادف و متضاد زبان فارسی

آیه

آیت، علامت، مارک، نشان، نشانه

نام های ایرانی

آیه

دخترانه، هر یک از پاره های مشخص سوره های قرآن و دیگر کتابهای آسمانی، نشانه

فارسی به ایتالیایی

آیه

versetto

معادل ابجد

آیه نجوی

85

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری